نامه ای ب خدا

....*ღღ*tanhatarin gharib*ღღ*....
مجنون نام کوچک یک زن بود!!!
نامه ای ب خدا
ن : Zeinab ت : دو شنبه 11 اسفند 1393 ز : 22:48 | +

من به درک …

بذار خوشبخت بشه…

بذار روزهاش رنگی بشن…بذار لبش خندون باشه…

 

- خواسته ای از خداتو که میدونی وقتی میخنده چقدر خوشگل میشه!!

بخندونش تا همه به تو احسنت بفرستن به خاطر خلق کردن این همه زیبایی!

غصه هاش رو ازش بگیر…

بذار صبح که از خواب بیدار میشه زندگی واسش زیبا باشه!

بذار شب که میخوابه شکرت کنه به خاطر خوشبختی هاش!

مواظبش باش! … هروقت دلش گرفت بغلش کن! از خدا بودنت کم نمیشه!

کاری کن تا خیلی ها حسرت زندگیش رو بخورن!

هر کسی رو که دوستش داره بهش بده… یادت باشه که طرف آدم خوبی باشه! اذیتش نکنه…از گل نازکتر بهش نگه!

این یکی رو حتما یادت باشه!! اینقدر باهاش خوب باش تا هیچ وقت بهت شک نکنه! تا هیچ وقت فکر نکنه که نیستی…

یادت نره که از تاریکی میترسه! برق ها که رفت بهش بگو نترس من اینجام!!

کسی رو بهش بده تا حتما رسم عاشقی رو بلد باشه! مرد باشه ولی عاشق!

دیگه سفارش نمیکنم! جون تو و جون اون! من تو و همه ی دنیات رو با اون شناختم! پس مواظبش باش …

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






.:: ::.


Powered By LOXBLOG.COM Copyright © by shabnist
This Template By Theme-Designer.Com